سیاهی خال
هو الجمیل
الهی کارم نوشتن است، بحث و قیل و قال،
زلال می نویسم، آمیخته به عشق و لطایف از درک و خیال،
رنج، گنج خرد ورزی و مهر است، راحتی یک امر محال،
نوشتن عادت است و اقتباس سیرة حلال حلال،
پاکان کم نیستند با نوشتههای خوب و زلال،
من در وادی قلم کوچکتر از سیاهی خال،
غم میهمان دل است و خانه پر از ملال،
و شکر که نیستم از اصحاب شمال،
همه چیز در معرض فنا، و رو به زوال،
فطرتها دستخوش هزار قواعد و هزار اعلال،
علم هم اسیر هوی، عقلها در چپاول و قتال،
شیطان مجاور و دوست در همه حال،
کفر و نفاق در کمین، شب و روز به اخلال،
شک کشت می کند در نیتها و اعمال،
مردود در میدان مسئولیت فراوان، هم در طبقه نساء، هم رجال،
هوسرانی فراگیر،تفرقهآراء دل گیر و احزاب پر از اضلال،
الها در این آشفته بازار رنگ و ریا، فتنه و مریضی احوال،
ما را مطیع ولایت بدار وپاکیزه در افضل الاعمال،
خودت هدایت کن، ای عزیز مقتدر ، ای همه کمال و جمال.
رسول نوری صفا- اصفهان