عقل داد
هو الجمیل
عقل داد و عشق داد و گفت رو
درس استاد است اسباب سمو
هر چه آوردیم بهر رشد توست
اندکی اخلاص میجو قدر جو
انبیا و اولیا فرمانبرند
هیچ کس آدم نشد جانا یهو
گر بود توفیق با رزق حلال
می کند اخلاص و جهد ما نمو
ما بقدر وسع جولان خواستیم
سیر هرگز نیست انسان از علو
از خطای دیگران عبرت بگیر
غیر راه صادقان هرگز مرو
سعی در کم خفتن و خوردن بساز
اندرون خالی کن از مرغ و پلو
خود به کمتر از بهشت حق مده
روز و شب پرواز کن رو به جلو
حق تو را می خواند و ابلیس هم
اختیار توست این یا آن شنو
عمر کوتاه و سرا تنگ و حقیر
آنکه اینجا مست ماند از آب جو
می توان عاشق شد از قلب سلیم
شورشی انداخت بالا نو به نو
با ولایش شهر حکمت را گرفت
یا زنی در سایه با دشمن دپو
کشته های شک و شبهه نیست کم
سد راه عقل و عشق ای جان مشو
چون خرد کشتیم و غالب شد هوا
شاد شد ابلیس از کشت و درو
ناقص ار خواهی نباشی حزب باد
عقل بر میدار و چون عاشق بدو.
نوری صفا- 14 خرداد مشهد مقدس